لیــــــــــــانای منلیــــــــــــانای من، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 20 روز سن داره

بانوی زیـبـــــــــــــــا

بدون عنوان

1394/5/4 14:03
نویسنده : مامان
478 بازدید
اشتراک گذاری

سلااااااام

سلاااااااام به همگی خیلی خیلی تاخیر داشتمخجالتکلی حرف دارم

کلی ناگفته از دخملم نمیدونم از کجا شروع کنم

دخملکم این روزا زبون باز کرده و خیلی چیزا رو با لحن بچه گانه و شیرینش بیان میکنهمحبت

کوشان (بابایی)= چی چیخنده

بخوردیگه=بخوووردیه

توپ=دوبه

نکن دیگه=نکن دیه

بوس=بووس

تاب تاب عباسی= تا تا عباسه

 اش=اس

لی لی= لی ل(ل دوم با فتحه)

کوه=کو

خورشید=خووشید

ماه=مه

ستاره=سداده

خوک=خوت

پیشی=پیشی

مامان=ماما

بابا=بابا

خاله=خله

زرافه=زبافه

خرسی=حرسی

خرگوش=حرگوسی

گل=گله

پارسا=پارسه

ابر=اا

شیر=شیر

گوسفند=ب ب بافتحه

پسته=پسسه

بده دیگه=بده دیه

اب=ابه

فقط همینا یادمه عزیزخجالت

 تو این مدت اتفاقات زیادی افتاد که خلاصه برات میگم

اول از همه اردیبهشت ماه که تمام اتفاقای خوب زندگیمون تو این ماه بوده و انشااله هس تو این ماه بازم برای ما یه اتفاق خوب افتاد خدا رو شـــــکر

خرداد ماه ماهی بود که شما دیگ شیرمو نخوردی و من قطعش کردم بماند که چیا سرم اومدخطا

24 تیر ماه برای اولین بار بردمت ارایشگاه و موهاتو اصلاح کردم خیلی قیافت عوض شد و خوشگل بودی خوشگل تر شدی عجقممحبت

امـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا بازم تو تیر ماه بخاطر سهل انگاری من شما اسیب دیدیخطا

یه شب شما رو گذاشتم رو چهار پایه که داروهاتو بدم اما هنوز ننشسته بودی که من ولت کردم با سر افتادی رو قوطی روغن چهار کیلویی که زیر پات بود لثه دندون بالای جلوت یکم خونریزی کرد چونه ات هم قرمز شد خیلی

گریه کردی عزیزم منو ببخشغمگین

این عکسم مربوط به زمانیه ک از روتاب افتادی و سرت بخیه خوردخطا

یه شب بهاری

عکسایی که خاله جون فرزانه ازت انداخته

ژستت تو حلقم اوووووووففخندونک

دیووووونه خندشو نیگاخندهجوووووووووووووون

علاقه زیاد به نوشت افزار اینجا داری با دندون پاستلو باز میکنی

یه جمعه ی دیگه -جمعه بازار جویبار دو پرس دل و جیگر

اینم کتابیه که تو راه برگشت از ارایشگاه  از کانون برات خریدم نصف حیوونای توشو بلدی

 از میمون خیلی خوشت اومده هر وقت به این صفحه میرسیم میبوسیش

این کتابم برات خریدم اما الان مناسب سنت نیسکلا خیلی علاقه مندی به کتاب بعد از یه مدت پارشون میکنیشاکی

 

پسندها (2)

نظرات (2)

مامان منصوره
6 مرداد 94 0:23
میبوسمت لیانای نازم... عکسات خیلی خوشگلن .ماشالله به دختر شیرین زبون.کتاب جدید مبارکت باشه خاله جونم.
مامان
پاسخ
قربونت عزیزم مممنون که همیشه بما لطف داری دوست جووونی اوا جونمونو ماچ ماچی کن
مامانی
9 مرداد 94 23:01
ماشالله به این دختر شیرین زبون دختر گلمون باز که زخمی شد خدا حفظش کنه روی ماهش را ببوسید
مامان
پاسخ
قربونت عزیزمبله متاسفنه مامانیش زیادی بیخیاله