لیــــــــــــانای منلیــــــــــــانای من، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 7 روز سن داره

بانوی زیـبـــــــــــــــا

اولین یادداشت برای دخملی

1392/6/24 2:58
نویسنده : مامان
304 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزم دخترم نفسم عشقم

الان که دارم برات مینویسم تو هنوز بدنیا نیومدی عشقم واگه خدا بخواد حدودا25 روز دیگه تو بغلمی

خیلی حرفا دارم که برات بگم عزیزم از شادیهام از غممام  ولی میخوام فقط از شادیهام برات بگم

میخوام ازون جایی شروع کنم که فهمیدم تو تو وجودمی دخملی

دوشنبه شب 7 اسفند91

رفتم و بی بی چک رو امتحان کردم و با کمال ناباوری دیدم دو خط قرمز رنگ رو کیت ظاهر شد نمیدونم چجوری از حالم برات بگم عزیزم

انگار اب یخ ریخته بودن روم  بابایی رو صداش کردم اون یجورایی خوشحال شده بود ولی بروی خودش نیاورد انگار باورش نمیشد که داره بابا میشه عزیزمنیشخند

منم انگار اون کیتو جدی نگرفتم عزیزم همونجا بهش گفتم فعلا موضوع secretبمونه تا بعد یعنی تا زمانیکه برم ازمایشگاه بماند که بعد ازمایشگاهم تا  اول عید به کسی چیزی نگفتیممتفکر

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

بهار
12 مهر 92 0:26
الهـــی
فکر کنم الان هم هیجان داری هم استرس و نگرانیــــــــــــــــــی

ایشالا این چند روزم خیلی زود بگذره.



اره عزیزم دقیقا تلفیقی از حسهای گفته شده ههههههه
ممنونم عزیزم مرسی که بازم به ما سر زدی