لیــــــــــــانای منلیــــــــــــانای من، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 28 روز سن داره

بانوی زیـبـــــــــــــــا

گردشی در اطراف شهر

1393/11/15 19:13
نویسنده : مامان
417 بازدید
اشتراک گذاری

سلاممممم به دخمل نازم لیانای شیرین و دوس داشتنیم

 

عزیزدلم اینروزها خیلی سرم شلوغه و وقت نمیکنم بیام و برات اپ کنم

عروسی عمو جون مهران هم نزدیکه هنوز هیچ تدارکی ندیدم

اما شما هر روز شیرین تر و خوشمزه تر میشی ومن هر روز بیشتر از قبل نگران ایندت

سه روز تو هفته ای که گذشت تب کردی و اصلا اصلا اشتها به غذا نداشتی چشمای خوشگل و درشتت ریز شده بود و همیشه دوس داشتی بخوابی و دیگه از شیطونیات خبری نبود خیلی بهانه گیر  شده بودی ومدام منو میخواستی

روز دوم بردیمت دکتر و گفتن شاید عفونت ادرار داشته باشی که این فرضیه با دادن ازمایش ادرار و کشت اون منتفی شد وما دست از پا درازتر برگشتیم  تا این که ظهر روز چهارم وبهتر شدن حالت دادن قطره استامینوفن رو قطع کردی.

عشقکم وقتی کفشاتو میپوشیم برات نمیخوای تو بغل باشی و مدام دوس داری راه بری  و به همه چیز (اشیاء اطرافت) دست بزنی

همچنان از حرف زدن خبری نیستبدبو ولی وقتی باهات حرف میزنم کاملا متوجه میشی

یه روز تو اتاق جلوی اینه بودم دیدم شما با انگشتای شست و اشاره یه چیزیو از زمین برمیداری و میندازیش تو سطل زباله دقت کردم چیزیو تو دستات ندیدم بعدش متوجه شدم شما به تقلید از من که گاهی وقتا ذرات و موهایی که رو

فرش میریزه رو جمع میکنم این کارو انجام میدی عزیزمم کلی بوسیدمت خوشگلمبوسبوس

وقتی بابایی میاد خونه میری استقبالش و اون حتما باید بغلت کنه و تو هم کلی خودتو لوس میکنیمحبت

روزا باهام قایم موشک بازی میکنی اینجوری من میرم شیر اب سرویسو باز میکنم که اب گرم شه تا شما رو بشورم بلند میگم لیانا صدات زدم بیا شما تندی میری تو اشپزخونه پشت کابینت قایم میشی من صدات میزنم اما نمیای بعد

منم میام دنبالت و کلی ذوق میکنی و میخندی عشق منخندونکبوس

وقتی میگیم نقاشی نقاشی تندی میشینی  یا دراز میکشی و منتظر میشی مداد و کاغذ بت بدیم

عاشق اینی که بری بیرون وقتی بابایی لباس میپوشه بره سرکار شما به پاهاش میچسبی و نق میزنی تا شاید تو رو هم ببره منم مجبور میشم سرتو گرم کنم تا بابا برهقوی

وقتی سفره میندازم زودتر از ما وسط سفره میشینی و منتظری که غذا بیاد اما تا 4 -5لقمه خوردی راه میفتی  یا باید دنبالت کنیم یا نازت کنیم بیای که اغلب اوقات بیخیال میشیمنه

از بین غذاها و میان وعده ها چهار مغز- لعاب برنج با ماست-گاهی وقتا دنت-کره -خامه-کلوچه های خرمایی -خوراک لوبیا رو بیشتر ترجیح میدی

عاشق اینی که ازت عکس و فیلم بگیرم بعد بشینی نگاه کنی کلی حال میکنی تو این حالت

وقتی موبایلو دستمون میبینی لج میکنی ینی حتما من باید ببینم چیبکار میکنی یا باید کلیپای تو موبایلو نشونت بدیم

 خیلی لجبازی زود هم قهر میکنی مثه خودمدلخور

خاله ستاره رو خیلی دوس داری

وقتی برات دست میزنیم (تشویقت میکنیم)کلی ذوق میکنی و میخندیبوس

ازت میپرسیم دستت کو نشونمون میدی ما هم تشویقت میکنیم کلی خودتو لوس میکنی برامون همینطور پاها -دماغ-گوش-دندونات-جوراب

تو اشپزخونه وقتایی که میخوام سرگرمت کنم در یخچال یا کابینتو باز میکنم میگم ببند تندی هلش میدی تا بسته شه منم برات کف میزنم

به سطل زباله تو اشپزخونه خیلی علاق داری گاهی وقتا البته خیلی کم اشغالشو در میاری و میگیری دستتسکوت منم دعوات میکنم و میگم دیگه دوستت ندارم خیلی حساسی رو این کلمه ناراحت میشی  ومیای بوسم میکنی تا ازدلم

دراری گاهی  وقتا هم که بهت بی محلی میکنم با گریه دلمو بدس میاریبوسبوس

این روزا ناخن هاتو وقتی خوابی کوتاه نمیکنم رو پاهام میشینی و من اول ناخن دستاتو بعدم پاهاتو کوتاه میکنم.

چای صبحونتو وقتی که داغه میگم فوت کنی خیلی بامزه اینکارو انجام میدی عزیزکم

وقتی بهت میگمkiss meمیای منو میبوسی

خوشگل خانوم اولین دوندونای اسیابت هم تو هفته اخر اذر جووونه زد

یه روز از روزای خوب و افتابی زمستون (26دی93)به اطراف شهر(مهدشت)رفتیم

عکساشو برات میذارم جوجو

تو این عکس داری سگهای گله رو نشونمون میدادی اولین بارت بود از نزدیک یه سگ میدیدی

نظاره چوپان

اینم هاپوها

وقتی میگم یک دو سه اینجوری ژست میگیری

خوشحال و مسرور از ازادی

خوشگلم بی انتها دوستت دارمبوسبوس

 

 

پسندها (4)

نظرات (8)

♥ نیکتا ♥
15 بهمن 93 19:29
وبتون عالیه نی نی گلتون رو ببوسید . راستی به منم سر بزنیدو خوشحال میشم
مامان
پاسخ
سلااااااام حتما عزیزم
گروه بالی گل
15 بهمن 93 20:12
خاطره ای شاد و به یادماندنی را با ما تجربه کنید جشن تولد/عقد/عروسی/افتتاحیه
مامان زهرا
15 بهمن 93 21:27
قربون ژست گرفتنت برم من عزیزمممم چه عسلی شدی ماشالاه همیشه به گردش عزیزممممممم
مامان
پاسخ
خدا نکنه خاله جووونی ممنون عزیزم ارتا جونو ببوسش
مامان خدیجه
16 بهمن 93 14:40
الهی خاله فداشه دختر گلمون مریض نشه عکسهاش هم خیلی نازشدندمثل دخمل قشنگمون
مامان
پاسخ
سلام خدیجه جووون انشاا... هیچ بچه ای مریض نشه نگار جونمو ببوسش
مامان ناهید
17 بهمن 93 17:15
وای لیانا جون چقدر کارهای بامزه ای انجام میده حسابی شیطون شدی ها خاله جون اون حرکت لیانا که مثل شما میخواد موها رو بندازه سطل آشغال خیلی جالب بود لیانا جونم خاله خیلی خیلی دوست داره ناز نازی
مامان
پاسخ
بله ناهید جاااان برای خودمم خیلی جالب بود خاله جون شما خیلی لطف دارید مهربد جونو ببوسش
مامان لیلی
19 بهمن 93 13:50
عزیزم فکر کنم آدرس وب دخترم الان ثبت شده گلمممممممم
مامان
پاسخ
سلام لیلی جووووون بله عزیزم حتما میام پیشت عزیزم
مامان زهرا
29 بهمن 93 21:43
مامان
پاسخ
فــــــــــــریبا
29 بهمن 93 23:38
سلام مامان لیانای عزیزم خوبید ؟ هزار ماشالا لیانا جونم خانومی شده برای خودش خداروشکر که میبینم لیانا جون هم بزرگ شده همون لیانای کوچولو ریزه میزه الهی دورش بگردم ببخشید منو زیاد حس و حال وبلاگ گردی نداشتم اما امشب ناگهان دلتنگ دیدار این فرشته های کوچولو شدم شایسد هم دلتنگ دنیای زیباشون هنوز مونده به سال جدید اما من از همین الان برای خانواده اتون سالی خوش و همراه با سلامتی و موفقیت روز افزون رو آرزو میکنم
مامان
پاسخ
سلام فریبا جووون عزیزم ممنونم از شما که بما لطف دارید همیشه بما سر میزنید از خداوند فقط براتون صبر رو خواهانم و امیدوارم دیگه غم نبینید و سال جدید برای شما سال خوب و شادی باشه