گردشی در اطراف شهر
سلاممممم به دخمل نازم لیانای شیرین و دوس داشتنیم
عزیزدلم اینروزها خیلی سرم شلوغه و وقت نمیکنم بیام و برات اپ کنم
عروسی عمو جون مهران هم نزدیکه هنوز هیچ تدارکی ندیدم
اما شما هر روز شیرین تر و خوشمزه تر میشی ومن هر روز بیشتر از قبل نگران ایندت
سه روز تو هفته ای که گذشت تب کردی و اصلا اصلا اشتها به غذا نداشتی چشمای خوشگل و درشتت ریز شده بود و همیشه دوس داشتی بخوابی و دیگه از شیطونیات خبری نبود خیلی بهانه گیر شده بودی ومدام منو میخواستی
روز دوم بردیمت دکتر و گفتن شاید عفونت ادرار داشته باشی که این فرضیه با دادن ازمایش ادرار و کشت اون منتفی شد وما دست از پا درازتر برگشتیم تا این که ظهر روز چهارم وبهتر شدن حالت دادن قطره استامینوفن رو قطع کردی.
عشقکم وقتی کفشاتو میپوشیم برات نمیخوای تو بغل باشی و مدام دوس داری راه بری و به همه چیز (اشیاء اطرافت) دست بزنی
همچنان از حرف زدن خبری نیست ولی وقتی باهات حرف میزنم کاملا متوجه میشی
یه روز تو اتاق جلوی اینه بودم دیدم شما با انگشتای شست و اشاره یه چیزیو از زمین برمیداری و میندازیش تو سطل زباله دقت کردم چیزیو تو دستات ندیدم بعدش متوجه شدم شما به تقلید از من که گاهی وقتا ذرات و موهایی که رو
فرش میریزه رو جمع میکنم این کارو انجام میدی عزیزمم کلی بوسیدمت خوشگلم
وقتی بابایی میاد خونه میری استقبالش و اون حتما باید بغلت کنه و تو هم کلی خودتو لوس میکنی
روزا باهام قایم موشک بازی میکنی اینجوری من میرم شیر اب سرویسو باز میکنم که اب گرم شه تا شما رو بشورم بلند میگم لیانا صدات زدم بیا شما تندی میری تو اشپزخونه پشت کابینت قایم میشی من صدات میزنم اما نمیای بعد
منم میام دنبالت و کلی ذوق میکنی و میخندی عشق من
وقتی میگیم نقاشی نقاشی تندی میشینی یا دراز میکشی و منتظر میشی مداد و کاغذ بت بدیم
عاشق اینی که بری بیرون وقتی بابایی لباس میپوشه بره سرکار شما به پاهاش میچسبی و نق میزنی تا شاید تو رو هم ببره منم مجبور میشم سرتو گرم کنم تا بابا بره
وقتی سفره میندازم زودتر از ما وسط سفره میشینی و منتظری که غذا بیاد اما تا 4 -5لقمه خوردی راه میفتی یا باید دنبالت کنیم یا نازت کنیم بیای که اغلب اوقات بیخیال میشیم
از بین غذاها و میان وعده ها چهار مغز- لعاب برنج با ماست-گاهی وقتا دنت-کره -خامه-کلوچه های خرمایی -خوراک لوبیا رو بیشتر ترجیح میدی
عاشق اینی که ازت عکس و فیلم بگیرم بعد بشینی نگاه کنی کلی حال میکنی تو این حالت
وقتی موبایلو دستمون میبینی لج میکنی ینی حتما من باید ببینم چیبکار میکنی یا باید کلیپای تو موبایلو نشونت بدیم
خیلی لجبازی زود هم قهر میکنی مثه خودم
خاله ستاره رو خیلی دوس داری
وقتی برات دست میزنیم (تشویقت میکنیم)کلی ذوق میکنی و میخندی
ازت میپرسیم دستت کو نشونمون میدی ما هم تشویقت میکنیم کلی خودتو لوس میکنی برامون همینطور پاها -دماغ-گوش-دندونات-جوراب
تو اشپزخونه وقتایی که میخوام سرگرمت کنم در یخچال یا کابینتو باز میکنم میگم ببند تندی هلش میدی تا بسته شه منم برات کف میزنم
به سطل زباله تو اشپزخونه خیلی علاق داری گاهی وقتا البته خیلی کم اشغالشو در میاری و میگیری دستت منم دعوات میکنم و میگم دیگه دوستت ندارم خیلی حساسی رو این کلمه ناراحت میشی ومیای بوسم میکنی تا ازدلم
دراری گاهی وقتا هم که بهت بی محلی میکنم با گریه دلمو بدس میاری
این روزا ناخن هاتو وقتی خوابی کوتاه نمیکنم رو پاهام میشینی و من اول ناخن دستاتو بعدم پاهاتو کوتاه میکنم.
چای صبحونتو وقتی که داغه میگم فوت کنی خیلی بامزه اینکارو انجام میدی عزیزکم
وقتی بهت میگمkiss meمیای منو میبوسی
خوشگل خانوم اولین دوندونای اسیابت هم تو هفته اخر اذر جووونه زد
یه روز از روزای خوب و افتابی زمستون (26دی93)به اطراف شهر(مهدشت)رفتیم
عکساشو برات میذارم جوجو
تو این عکس داری سگهای گله رو نشونمون میدادی اولین بارت بود از نزدیک یه سگ میدیدی
نظاره چوپان
اینم هاپوها
وقتی میگم یک دو سه اینجوری ژست میگیری
خوشحال و مسرور از ازادی
خوشگلم بی انتها دوستت دارم