این روزای دخملم
سلام به دخمل قشنگم عزیز دلم چراغ خونم امید زندگیم نفسم همدمم این روزا اینقدر شیرین شدی و کارات بامزست که میخوام مثله هلو بخورمت گاهی وقتا با عرض معذرت میچلونمت وتو دادت در میاد عزیز دلم دیگه خانوم شدی قیافه منو میشناسی برام میخندی وقتی بهت میگم زبونت کو یا زبونتو درار اون زبون کوچول موچولوتو در میاری و برام میخندی دوست داری باهات حرف بزنم بازی کنم بازیگوش شدی عزیزم وقتی داری شیر میخوری با کوچکترین صدا برمیگردی گوش میدی با اون چشای درشت وخوشگلت منو با تعجب نگاه میکنی وای اونجا هم دلم میخواد بخورمت ولی نمیشه اخه اگه وقت شیر خوردنت بغلت کنم لج میکن...
نویسنده :
مامان
22:58